مردم کرمان باز هم دیر رسیدند. گوشهی دیگری از گذشته و سرمایهی دیگری از شهرشان طی هفتهی گذشته و بیسر و صدا زیر چرخ لودرها له شد و وقتی خبرش رسید که کار از کار گذشته بود. اولینبار، امید ابراهیمی، فعال میراثفرهنگی خبر را رساند: «خانه تاریخی تیمو با خاک یکسان شد». او پیش از این هم، دربارهی وضعیت نابهسامان این خانه اطلاعرسانی کرده بود. خودش میگوید دو، سه سال قبل بود که از وجود این خانه که در خیابان دادبین قرار داشت مطلع شده و از همان زمان، موضوع را رسانهای کرده و از اداره کل میراثفرهنگی خواسته بودند تا به وضع آن رسیدگی کند ولی به گفتهی ابراهیمی، میراثفرهنگی پاسخ داده که چون خانه ثبت نیست ما نمیتوانیم کاری انجام بدهیم. ابراهیمی میگوید که برای دومینبار، در جریان بارندگیهای بهار سال گذشته و در پی تخریب بخشهایی از این خانه، موضوع را رسانهای کردند اما میراثفرهنگی باز هم از رسیدگی به این خانه روگرداند و نتیجه شد اینکه هفتهی پیش، خانه از روی زمین محو شد!
تماسهای مکرری با معاون میراثفرهنگی استان داشتم تا در اینباره به افکار عمومی که این روزها سخت از این اقدام آزرده است توضیح بدهد؛ تاکنون تماسهایم بیپاسخ مانده است. مجتبی شفیعی روز دوشنبه اما به ایسنا کرمان گفته که برای تخریب این خانه، هیچگونه هماهنگی با اداره کل میراثفرهنگی استان نشده است. او همچنین اظهار کرده که اطلاعات دقیق مالکیتی از این بنا را ندارند و حدس میزنند مالکیت آن در اختیار خانوادهی تیمو یکی از تاجران و طراحان فرش و اهل کشور یونان بوده است.
ابراهیمی اما با اشاره به پیگیریهایی که پیشتر داشته، میگوید که میراثفرهنگی از وضعیت این خانه خبر داشت ولی یک قدم برای آن برنداشت و این سوال را میپرسد: آیا باید از خانوادهی تیمو انتظار میداشتیم تا برای این خانه دلسوزی و آن را برایمان حفظ کنند؟! ابراهیمی البته شهرداری را هم در این اتفاق سهیم میداند و میپرسد: مگر میشود برای ساختوساز در شهر اقدام کرد ولی از شهرداری استعلام و مجوز نگرفت؟ او از شهرداری تا نسبت به این اتفاق شفافسازی کند و بگوید که چهطور یک خانهی باارزش با خاک یکسان شد؟
در واکنش به این اتفاق، دکتر نسرین محمدیزاده، معمار، شهرساز و مدرس دانشگاه باهنر که دربارهی بافت تاریخی کرمان پژوهشهایی داشته است هم در بخشی از سخنان خود در گفتوگو با فردایکرمان از این اظهارنظر معاون میراثفرهنگی، ابراز تعجب کرده و میگوید که چهطور میراثفرهنگی که شخصیتش بر این بنا شده که بناها و بافتهای دارای ارزش را شناسایی و وضعیت آنها را بداند، چنین اظهارنظری میکند؟ هر بنایی، چه ثبت شده باشد چه نه؛ باید تحت نظارت میراث باشد و این دستگاه در برابر آن مسئول است.
دکتر مریم فداییقطبی، معمار و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد کرمان اما در گفتوگو با فردایکرمان با اذعان به اینکه میراثفرهنگی توان مالی و کارشناسی کافی برای حفاظت از این حجم بالای آثار میراثی را ندارد، میگوید که در رخداد این اتفاقات مقصر اول، دانشگاه است.
تخریب خانهی «تیمو» بازمانده از دوران قاجار که براساس تصاویر منسوب به آن، معماری قابل تحسینی داشت، اولین حادثهی تلخ در بافت تاریخی کرمان نیست و با عملکرد و رویکرد دستگاههای مسئول، معلوم است که آخرینِ آن هم نخواهد بود. از دو کارشناس خواستم تا دربارهی این اتفاقات اظهارنظر کنند.
میراثفرهنگی بهتنهایی نمیتواند
فداییقطبی میگوید که اداره کل میراثفرهنگی بهعنوان متولی دولتی این بخش، با این بودجه و نیرویی که در اختیار دارد از عهدهی حفاظت از همهی آثار تاریخی برنمیآید. حجم آثار تاریخی واجد ارزش در استان و شهر کرمان بالاست اما توان میراثفرهنگی به این نسبت بالا نیست.
او این وضعیت میراثفرهنگی را ناشی از نگاهی میداند که در سطح کلان به این موضوع وجود دارد که باعث شده در کشور ما، میراثفرهنگی سازمانی درجه دو محسوب شود. او ادامه میدهد: «در این شرایط، دیگر متولیان بافت تاریخی هم نسبت به این آثار حساسیت لازم را ندارند حتی در بسیاری از مدیران، اساسا این «بینش» که این آثار واجد ارزش هستند وجود ندارد».
خانم دکتر، یعنی میخواهید میراثفرهنگی را دربارهی چنین اتفاقاتی مثل تخریب این خانه تاریخی ارزشمند تبرئه کنید؟
نه. اصلا. بههر حال، میراثفرهنگی در اینباره طبق قانونی مسئولیتهایی دارد ولی ما باید واقعیات را هم ببینیم. حفاظت از این بناها به امکاناتی و اعتباراتی نیاز دارد که در توان میراثفرهنگی نیست.
میگویید که میراثفرهنگی در جایگاهی که باید باشد هم نیست و یک سازمان درجه دو محسوب میشود. چهطور در استان همسایهی ما، یزد، میراثفرهنگی در همین وضعیت، توانسته از عهدهی انجام وظایفی که دارد بهخوبی بربیاید؟
تفاوتی که یزد با کرمان دارد در این است که حساسیت دانشگاه آنجا خیلی بالاست. اینکه یزد توانست بافت تاریخی خود را حفظ کند، بهدلیل نقشی است که دانشگاه در آنجا بهخوبی ایفا کرده است. در کرمان اما هر دو دانشگاه ما، بسیار منفعل و با بیتوجهی با موضوع بافت تاریخی مواجه شدهاند. نقد جدیترم به دانشگاه آزاد است. رویکرد تدریس در دانشکده هنر و معماری دانشگاه متناسب با نیاز بافت تاریخی و هویت معماری کرمان نیست. ما دانشگاهیان نتوانستهایم مانع از روند تخریب بافت تاریخی بشویم در صورتی که در یزد یا اصفهان، حداقل یک واحد از دانشگاه را در بافت تاریخی مستقر کردهاند. من در وضعیتی که در کرمان داریم، دانشگاه را مقصر اول میدانم که بسیار منفعل است.
خانهی تیمو اولین خسارتی نیست که به شهر کرمان زده شده، اگر تدبیری اندیشیده نشود، آخرین آن هم نخواهد بود. راهحل چیست تا بالاخره جلوی تکرار این اتفاقات گرفته شود؟
اندیشمندان و گروههای تاثیرگذار باید به میدان بیایند، دانشگاه باید از انفعال دست بردارد و مردم و مسئولان را نسبت به این موضوع حساس کند، مردم ساکن در محدودههای تاریخی شهر را باید توانمند کرد و همان مسیری را که دیگر شهرهای مشابه در کشور و دنیا تجربه کردهاند را طی کنیم.
از بافت تاریخی چیز زیادی نمانده است
در همین حال، نسرین محمدیزاده، معمار، شهرساز و مدرس دانشگاه شهید باهنر کرمان که دربارهی محلات تاریخی کرمان پژوهشهایی داشته دربارهی تخریب خانه تیمو و اظهارنظری که معاون میراثفرهنگی داشته به فردایکرمان میگوید: «اگر چنین اظهارنظری صحت داشته باشد تعجببرانگیز است. میراثفرهنگی ارگانی است که شخصیت آن بر این بنا شده که از آثار تاریخی و میراثی محافظت کند و همچنین شناختی جامع نسبت به هر آنچه در شهر تحت عنوان ابنیه و بافت تاریخی وجود داشته را نیز دارا باشد. اینکه بگویند از این اتفاق اطلاع نداشتند، پذیرفتنی نیست. هر بنایی، چه ثبت شده یا غیر آن قاعدتا بایستی تحت نظر میراثفرهنگی باشد و در برابر آن مسئول است».
او با اذعان به اینکه از بافت تاریخی کرمان، چیز زیادی باقی نمانده است، همینجا به یکی از ضعفهای جدی دربارهی بافت تاریخی کرمان اشاره و تاکید میکند که میراثفرهنگی و هر ارگان دخیلی باید مجموعهی کاملی از اطلاعات و آمار و دادههایی دقیق و بهروز از کل بافت تاریخی داشته باشد كه به عنوان مرجعی حائز اهمیت و الزامآور، به عنوان سند هرگونه مداخله در بافت مورد ارجاع قرار گیرد.
محمدیزاده میگوید: «برای اینکه در هر زمینهای بخواهیم برای هر موجودیتی از جمله بافت تاریخی شهر کرمان راهحلی ارائه کنیم، نیاز است تا شناختی عمیق از آن داشته باشیم و من فکر میکنم در کرمان، از بافت تاریخی، شناخت عمیقی نداریم. این شناخت تنها محدود به استخراج شناسه دقیق تکتک بناها و تهیه آرشیوی از اطلاعات غیرمنسجم باهم نیست. ما نمیتوانیم چنین ادعا كنیم كه به شناخت بافت نائل آمدهایم. بلکه، باید به شخصیتشناسی بافت تاریخی بپردازیم و آن را بهصورت یک کل منسجم نه فقط دارای تکبناهایی ارزشمند بلکه به عنوان یك كل تاثیرگذار بر درون و بیرون خود مورد بررسی قرار گیرد».
خانم دکتر، بهطور کلی رویکردی که در حال حاضر از سوی میراثفرهنگی و شهرداری در بافت تاریخی کرمان جاری است را چهطور ارزیابی میکنید؟
متاسفانه با این اتفاقات و تخریبهایی که مدام در حال وقوع است، ما روز به روز شاهد اضمحلال این بخش از شهر هستیم و باید بگویم اساسا رویکردی در اینباره وجود نداشته است! مداخلاتی در این بافت صورت گرفته و میگیرد که خروجی آن، نه یک بافت تاریخی و میراثی است و نه یک بافت جدید. برای اینکه وضعیت را توصیف کنم باید بگویم بافت تاریخی ما بهمانند یک شناسنامه است که ورقهای آن در اثر اندیشههای ناسازگار و گاها ناهمخوان با بافت از بین رفته یا در حال نابودی است و زمانیكه برنامهی توجه به بافت را دارند، شروع به طراحی جلد روی این شناسنامه تحت عناوین؛ زیباسازی یا نوسازی بافت تاریخی میكنند، در حالی که هویت شهر ما در حال نابودی کامل است. همچنین، در بافت تاریخی، متاسفانه متولیان درگیر طرحهای بالادستیای شدهاند که بهطور همهجانبه بازنگری هم نشدهاند. طرحهایی که تکبعدی بوده و بافت تاریخی را بهعنوان یک ساختار نظاممند که از پهنهها و نقاط متعدد تشکیل شده ندیدهاند. هر زمان که میخواهند مداخلهای داشته باشند، نتیجهاش میشود موجودیتی تحمیل شده مانند بلوار گلبازخان. وقتی با مداخلات تکبعدی، بدنه و محورها و پهنهها را از بافت تاریخی میگیریم، این بافت متزلزل شده و تخریبها بهصورت گسترده به بخشهای دیگر و از جمله بناها نیز سرایت میکند. خانه تاریخی تیمو بهعنوان یک تکبنا، جزیی از یک کل بزرگ است. برای اینکه برسیم به تخریب این خانه، باید ببینیم از کجا این روند شروع شده، و كدام نهاد مسئول سكوت كرده که حالا تخریب به تکبناهایی مثل این خانهی ارزشمند رسیده است.
به نظر شما عملکرد شهرداری در این زمینه چه کاستیهایی دارد؟
من فکر میکنم در بافت تاریخی، از آنجا که شهرداری قدرت اجرایی بیشتری دارد، میتواند تاثیرگذارتر باشد و به همین نسبت، در وضعیتی که پیش آمده، سهم بیشتری هم دارد. اینکه یک غیرکرمانی وارد شهر کرمان میشود و با موجودیتی به اسم «شهر کرمان» روبهرو نمیشود و باید تا میدان مشتاق برسد و تازه نمودهایی از آن، آن هم بهسختی و بهندرت از شهر کرمان را مشاهده کند، نتیجهی عملکرد همهی دستگاههای مسئول از جمله شهرداری است.
برای شهرداری کرمان، چنین بهنظر میرسد كه هویت شهر کرمان دغدغهی جدیای نبوده است. نمیخواهم بگویم بافت جدید و میانه را رها کنند و بر بافت تاریخی شهر متمرکز شوند بلکه باید همهی این بخشها در پیوند با هم و در زیر مفهوم هویت تاریخی شهر کرمان مد نظر قرار گیرد، الان اما متاسفانه قلب این شهر رها شده و طرحهایی هم که برای رسیدگی به آن دارند، بیشتر کالبد محور بوده تا همهجانبهنگر.
آیا راهحل فوری برای شروع نجات بافت تاریخی شهر کرمان وجود دارد؟
ارائهی راهكار و راهحل، مستلزم حصول به شناختی عمیق به لایههای كامل بافت تاریخی است. من فکر میکنم همان موضوع شخصیتشناسی و شناخت عمیق از بافت تاریخی کاری باشد که نیاز است در وهلهی اول به آن پرداخته شود.
بهنظر میرسد كه همافزایی اطلاعات و آمار مربوط به بافت تاریخی كرمان كه توسط هر ارگان مرتبطی انجام شده، میتواند در گردآوری و جمعبندی غالبی از محدوده تاریخی كارآمد باشد، چرا كه در شهر كرمان بارها شاهد مطرح شدن پروژههایی بودهایم كه در ارگانی دیگر، به دلیل عدم وجود مدیریت شهری مشاركتی، در حال موازیكاری بوده است. عدم مدیریت شهری منسجم در این زمینه، نتیجهاش چیزی جز ادامهی روند فعلی تخریب در آینده نخواهد بود. محافظت از بافت تاریخی كرمان، همت جمعی مسئولین و متخصصین امر را می طلبد.
برای اطلاع و ثبت نام در آخرین رویداد ها و تورهای کرمان تریپ بر روی دکمه روبرو کلیک کنید.